مهاجری: شهید باکری با خالصسازی صادق محصولی از سپاه حذف شد
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۶۹۴۴۱
محمد مهاجری گفت: آقای لاریجانی به عنوان یک اصولگرای پر سابقه و دارای مناصب اجرایی مختلف که اتفاقا هیچ گرایشی به جریان اصلاحطلب هم نداشت دیدیم که در سال ۱۴۰۰ خیلی آشکار و مشخص قربانی جریان خالصساز شد.
بخشهایی از گفتگوی «آرمان ملی» با محمد مهاجری، فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا را بخوانید.
طی چند وقت اخیر بسیار در خصوص جریان خالصساز، عملکرد و تاثیر و نفوذش سخن به میان آمده است؛ اساسا پیشینهای هم برای این جریان میتوان قائل بود حال با نامهای دیگر؟
مساله خالصسازی در گذشته نیز وجود داشت، اما اسمش خالصسازی نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جریان فکری که بعدها آقای احمدینژاد معرف آن شد از همان موقع که با آقای محصولی موتلف و رفیق بودند این جریان خالص سازی از همان موقع به شکلی در استان آذربایجان ریشه داشت. البته در جاهای دیگری هم بود. این مساله در جریان چپ هم وجود داشت. مثلا جریان مهدی هاشمی و طرفداران آقای منتظری هم برای خود یک جریان خالص ساز داشتند. بنابر این، این جریان پیشینه تاریخی دارد.
در سال ۸۴ و بعد از ریاست جمهوری آقای احمدینژاد هم این اتفاق افتاد و آنها هم یک پاکسازیهایی کردند و اجازه ندادند که گروههای مختلف در حاکمیت حضور داشته باشد و آقای احمدی نژاد هم خودش نقش مولف در جریان خالص ساز دارد.
در سال ۱۳۹۸ و جریان انتخابات مجلس یازدهم این جریان به صورت پر رنگتر ورود کرد. به جهت سبقه تاریخی این نکته را هم اضافه کنم که در جریان مجلس سوم هم جریان سیاسی راست آن موقع شروع به خالص سازی کرد. حال جاهای دیگر شاید احتیاجی به اهرم نداشتند، اما در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و... بالاخره لازم بود. مثلا در انتخابات مجلس هفتم این اتفاق افتاد و جریان آقای حداد عادل بود که ورود کرد برای اینکه منتقدین و مخالفین را کلا از عرصه حذف کند.
تا رسیدیم به سال ۹۸ و در نهایت سال ۱۴۰۰ که به صورت آشکار این کار انجام شد. یعنی حذف آقای لاریجانی به عنوان یک اصولگرای پر سابقه و دارای مناصب اجرایی مختلف که اتفاقا هیچ گرایشی به جریان اصلاحطلب هم نداشت دیدیم که در سال ۱۴۰۰ خیلی آشکار و مشخص قربانی جریان خالصساز شد؛ لذا اگر بخواهم در یک جمله به این پرسش پاسخ دهم این است که بله از ابتدای انقلاب جریان خالصساز تلاش میکرده تا از قول خودش هر غریبهای را از ورود به قدرت منع کند.
برخی معتقدند که جریان خالصساز به دنبال تاثیرگذاری بر حوزههای مختلف از طریق دولت هستند؛ این مساله را چگونه تحلیل میکنید؟
بله؛ اکنون آقای سعید جلیلی هم قدرت در سایه و هم قدرت در متن دارند. یعنی آقای جلیلی یک قدرت در سایه دارد که وابسته به یک حلقه سختی است که در جایی بیرون از دولت بسته شده و نیازی به قدرت بیشتری ندارد. این جریان الان قوه مجریه را در اختیار دارند و دنبال این هستند که در انتخابات پیشرو قوه مقننه را هم در ادامه همین مجلس یازدهم با مجلس دوازدهمی شکل دهند که حتی همین تعداد نمایندهای هم که به عنوان منتقد حضور دارند بازهم با روش خالصسازی از خود دور کنند.
حال چرا این کار را انجام میدهند باید گفت که آنها دنبال این هستند که یک دورانگذار فراهم کنند. حال این دورانگذار از چیست؟ اینها معتقدند که جمهوری اسلامی در دولتهای مختلف هاشمی، خاتمی و روحانی دولتهایی بودند که از نگاه اینها کارآمدی لازم را نداشتند و بنابراین ما باید بیاییم یک دورانگذار درست کنیم و دولتی را سر کار بیاوریم که کارآمد باشد البته به زعم خودشان.
وقتی که این دولت آمد و توانست در جامعه رشد اقتصادی ایجاد کند و وضعیت اقتصادی جامعه را التیام داده و بهبود ببخشد بعد از آن مقداری فضا را بازتر کنند. در حالی که اصلا این اتفاق نخواهد افتاد و جریان خالص ساز هرچه که قدرت بهدست بیاورد عطش بیشتری پیدا خواهد کرد و به دنبال کسب قدرتهای بیشتر خواهد بود و این دوران گذار را هم که گفتم برای آنها فقط یک تاکتیک است.
اخیرا مطلبی از شما منتشر بود که امروز آقای احمدینژاد رئیسجمهور کشور است؛ میتوانید این گفته را به نحوی بسط و گسترش دهید که منظور از این گفته چه بوده است؟
جریان آقای جلیلی، احمدی نژاد و جبهه پایداری همپوشانیهای جدی دارند. البته دقیقا مثل هم نیستند، ولی همپوشانی دارند و مثل دایرههایی که اصطلاحا در هندسه به آنها دایرههای متداخل یا دایرههای تو درو تو میگویند. ببینید جریان آقای احمدی نژاد در همین دولت چند وزیر دارد؟ معاون پارلمانی رئیسجمهور احمدینژادی؛ وزیر مسکن احمدینژادی؛ وزیر نیرو؛ احمدی نژادی و... که در واقع نشان میدهد که جریان آقای احمدینژاد روی کار است و اصلا همان کابینه است که بخشی از آن به دولت و کابینه آقای رئیسی آمده است.
از آن طرف جریان جبهه پایداری و دانشگاه امام صادقیها که تحت نظر آقای سعید جلیلی عمل میکنند. مثلا خاندوزی وزیر اقتصاد یا منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه و باقری کنی معاون سیاسی وزیر امور خارجه و... گویی یک شرکت سهامی تشکیل شده است.
با توجه به انتخابات پیشرو به جز دو جریان مرسوم اصلاح طلب و اصولگرا با دو جریان تازه مواجه هستیم یکی جریان خالصساز و دیگری جریان معتدل طیف آقای لاریجانی که به نظر میرسد رقابت اصلی میان این دو جریان باشد؛ اساسا این رقابت را چطور پیش بینی میکنید و پیروز آن را کدام جریان قلمداد میکنید؟
الان آقای سعید جلیلی و جبهه پایداری همه در یک نقطه اتحاد و اشتراک نظر دارند که انتخابات گسترده و پر مشارکتی شکل نگیرد. اقای رئیسجمهور هیچ واکنشی در مورد انتخابات نشان نداده است و آقای وزیر کشور یک بار که محبت کرد و واکنش نشان داد و گفت دنبال انتخابات ۶۰ درصدی هستیم. وقتی که وزیر کشور میگوید ۶۰ درصد یعنی منتهی آمال خود را میگوید در حالی که وزیر کشور باید کسی باشد که روی ۱۰۰ درصد فکر کند که مثلا روی ۶۰ درصد اجرا شود.
وقتی خود وزیر کشور میگوید ۶۰ درصد یعنی به واقع خودش حداکثر دنبال انتخابات ۲۰ تا ۳۰ درصدی است؛ بنابراین جبهه پایداری و جریان تندرو هیچکدام دنبال انتخابات پرشور نیستند. درخواست انتخابات پرشور باید به یک مطالبه ملی تبدیل شود. فرقی هم نمیکند اصلاح طلب، اصولگرا یا اعتدالی هرکس به ایران اعتقاد دارد باید درخواست و مطالبهاش انتخابات پرشور باشد و همه ورود کنند. البته نه به این معنی که همه کاندیدا بدهند بلکه صرفا همه ورود میکنند.
اگر این اتفاق افتاد و مثل سال ۷۶، ۹۲ و ۹۶ مجبور به این کار شدند قطعا میتوان امیدوار بود که جریان معتدل پیروز انتخابات باشد، اما اگر هسته سخت مقاومت کند و در مقابل آن جریاناتی که واقعا دنبال صندوق رای هستند سکوت و قهر کنند جریان خالص ساز از هم اکنون پیروز انتخابات است، اما اگر آنها پای انتخابات بیایند و مبارزه کنند، اما جریان خالصساز و دولت سفت بایستند که هیچکس وارد انتخابات مجلس نشود آن زمان جریان اعتدال، اصلاحات و معتقدین به نظام و انقلاب تکلیف خود را میدانند و خواهند گفت که ما زحمت خود را کشیدیم و تلاش کردیم، ولی برخی دوست نداشتند که مجلس قوی و بدرد بخوری تشکیل شود.
آن موقع شاید عدم حضورشان در انتخابات قابل توجیه باشد. اما به نظرم اینکه شما زمین مبارزه را بدون مبارزه ترک کنید هیچ توجیهی در فرایند مبارزه و فرایند سیاسی ندارد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: محمد مهاجری دولت رئیسی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل آقای احمدی نژاد جریان خالص ساز انتخابات مجلس جبهه پایداری دوران گذار جریان آقای خالص سازی وزیر کشور اصلاح طلب ۶۰ درصد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۶۹۴۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کار بزرگ شهید شفیع زاده در توپخانه سپاه
با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپارهانداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره میشد به جبهههای جنوب شتافت. حسن به همراه تعدادی دیگر از رزمندگان برای حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی خود را به این شهر رساند و در ایستگاه هفت مستقر شد. بعدها با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثی ایفا کرد.
به گزارش ایسنا، توپخانه سپاه در سال دوم جنگ به دنبال پیروزیهای درخشان در عملیاتهای «فتحالمبین» و «الی بیتالمقدس» و به دستآمدن حدود ۲۰۰ قبضه توپ غنیمتی از دشمن بعثی، با تلاش افراد خلاق و دوراندیشی چون شهید «حسن تهرانیمقدم» و شهید «حسن شفیعزاده» بنیانگذاری شد. این یگان مراحل رشد و شکلگیری خود را در کنار توپخانۀ ارتش در عملیاتهای مشترک ارتش و سپاه، ازجمله رمضان، مسلمبنعقیل، محرم، والفجرهای مقدماتی، ۱، ۲، ۳ و ۴ طی و از عملیات خیبر تشکیل مرکز تطبیق آتش و هدایت آتش توپخانه را بهطورمستقل تجربه کرد.
نقش ارتش در آموزش پاسداران سپاهی واحد توپخانه
تأسیس مرکز آموزش توپخانه در اصفهان و بهرهگیری از برادران پاسداری که دورۀ عالی توپخانه را در دانشکدۀ توپخانه ارتش گذرانده بودند، سبب شد که در فاصلۀ حدود دو سالهی بین عملیات خیبر تا والفجر۸، کادرهای توپخانۀ سپاه در گروههای توپخانه و توپخانههای لشکری درحال تشکیل، آموزشهای لازم را ببینند.
اینک به مناسبت سالروز شهادت شهید «حسن شفیعزاده» بخشهایی از زندگی نامه، ابتکارات و ویژگیهای اخلاقی این فرمانده شهید را مرور میکنیم.
تولد و کودکی
حسن مرداد سال ۱۳۳۶ در شهرستان تبریز متولد شد. پدر مادر او از مقلدان امام (ره) بودند به همین واسطه حسن نیز با ایشان آشنا شد. سادگی، بیآلایشی و گذشت او در سنین کودکی زبانزد همه بود. در سن ۱۲ سالگی از نعمت پدر محروم شد. چون فرزند ارشد خانواده بود با آن روحیات و مردانگیاش عملاً غمخوار مادر فداکار و دلسوز خود شد. با جدیت تمام و احساس مسئولیت، بیشتر از گذشته هم درس میخواند و هم به مادرش در اداره امور منزل کمک میکرد و از مساعدت به خواهر و برادرانش نیز دریغ نداشت. ضمن اینکه به ورزش، خصوصاً وزنهبرداری علاقمند بود، در دوران تحصیل، دانشآموزی باوقار، محجوب، مؤدب و کوشا بود و همواره سعی میکرد تکالیف دینی خود را انجام دهد.
حسن پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و همزمان با اوجگیری حرکت توفنده انقلاب اسلامی در سایه رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) با روحانیون معظم در تبعید، همچون شهید «آیتالله مدنی» و شهید «آیتالله دستغیب » در تماس بود و در داخل پادگان، فعالیتهای زیادی در راستای راهنمایی نظامیان و خنثیکردن تبلیغات حکومت نظامی انجام میداد و در همان حال به پخش پیامها و اعلامیههای رهبر انقلاب در داخل و خارج پادگان نیز میپرداخت.
روزی که مأمورین رژیم، به دستور فرمانده حکومت نظامی، در تبریز قصد هجوم به منزل شهید آیتالله مدنی(ره)، جهت دستگیری ایشان داشتند، او به همراه دوستانش نقشه مقابله با مزدوران رژیم را در مراسم عزاداری عاشورای حسینی طراحی کرده بود، که قبل از هر گونه اقدام، ضد اطلاعات از موضوع با خبر شده و آنها را جهت ادامه خدمت سربازی به مرند تبعید میکند. ایشان پس از چندی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر ترک پادگانها، خدمت سربازی را رها کرد و به سیل خروشان مبارزان امت اسلامی پیوست.
فعالیتهای دوران انقلاب
او با شور وصفناپذیری در روزهای سرنوشتساز ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ تلاش میکرد و برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبود. هنگامی که در اوج پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درب پادگانها بر روی مردم باز شد به همراه تعدادی از جوانان و دانشجویان حزبالهی تبریز برای جلوگیری از افتادن سلاحهای بیتالمال به دست ضد انقلاب، بخشی از سلاحها را جمعآوری کردند و گروه مسلحی را جهت دستگیری ضدانقلاب و ساواکیها تشکیل داد.
ورود به سپاه و مقابله باضد انقلاب
شفیعزاده بعدها به دنبال تشکیل سپاه، به همراه دیگر برادران، اولین هستههای مسلح سپاه را پیریزی کرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز در سرکوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف «خلق مسلمان» نقش فعال داشت. هنگامی که به همراه «شهید باکری» در سپاه ارومیه انجام وظیفه میکرد بهعنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه، در درگیریهای متعدد برای سرکوبی گروههای فاسد تلاش شبانهروزی کرد و توانست در تشکیلات حزب منحله دموکرات نفوذ کرده و باعث متلاشی شدن آن و دستگیری و اعدام تعداد زیادی از کادرهای آنان شود.
بهترین و پر ثمرترین لحظات حضور در سپاه تبریز، روزهایی بود که در بیت شهید آیتالله مدنی(ره) بهعنوان مسئول تیم حفاظت ایشان انجام وظیفه میکرد. در جوار آن عالم عارف بود که غنچههای خلوص، صداقت، ایثار و زهد شهید شفیعزاده گُل کرد و بعدها در جبهههای نبرد نور علیه ظلمت میوه داد.
حضور در جنگ و مسئولیتها
با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپارهانداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره میشد به جبهههای جنوب شتافت. حسن به همراه تعدادی دیگر از رزمندگان برای حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی خود را به این شهر رساند و در ایستگاه هفت مستقر شد. بعدها با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثی ایفا کرد.
شهید شفیعزاده پس از عملیات «طریقالقدس» بهعنوان رئیس ستاد تیپ کربلا که تازه تشکیل شده بود انجام وظیفه کرد و در شکلگیری، انسجام و فرماندهی آن نقش اساسی داشت.
در عملیات «فتحالمبین» معاون تیپالمهدی(عج) بود و خاطره رشادتها و جانفشانیهای او در اذهان مسئولین جنگ و همرزمانش هرگز از یاد نمیرود.
راهاندازی فرماندهی توپخانه سپاه
پس از این عملیات، با اندیشه بلندی که داشت و تجربیاتی که کسب کرده بود، متوجه شد با گسترش سازمان رزمی مردمی، برای انجام عملیات بزرگ، نیاز به تشکیلات پشتیبانی آتشی به نام توپخانه میباشد. با همفکری تنی چند از فرماندهان، ضمن پیریزی و سازماندهی اولین آتشبارهای توپخانه، مسئولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در قرارگاه فتح در عملیات «الی بیتالمقدس» را بهعهده گرفت و به خوبی از عهده این وظیفه بزرگ برآمد. او با برخورداری از قدرت ابتکار، خلاقیت و آینده نگری، همیشه طرحهای دراز مدت که مبتنی بر واقعبینی در کارها و برنامهها بود ارائه میداد، ضمن آنکه بر مسأله آموزش نیروهای نیز تأکید فراوان داشت.
بعدها با تلاش بیوقفه و شبانهروزی خود قبضههای غنیمتی را در قالب توپخانههای لشکری و گردانهای مستقل توپخانه به سرعت سازماندهی کرد و در «عملیات رمضان»، اکثریت قریب به اتفاق توپها را علیه دشمن بعثی بهکار برد و در ادامه، با بهدست آوردن توپهای غنیمتی بیشتر، گروههای توپخانه را به استعداد چندین گردان شکل داد. این گروهها بازوهایی قوی برای فرماندهی قوای رزمی و پشتیبانی محکم برای رزمندگان بودند.
در نبردهای خیبر، والفجر ۸، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵ که سپاه پاسداران به لحاظ عملیاتی مسئولیت مستقلی داشت، پشتیبانی آتش کل منطقه عملیات، با رهبری و هدایت ایشان انجام گرفت. اوج هنرنمایی و شکوفایی خلاقیت او در عملیات والفجر ۸ تجلی یافت. آتش پر حجم و متمرکزی که با برتری کامل، علیه دشمن اجرا کرد. به اعتراف فرماندهان اسیر عراقی، در طول جنگ کسی به خود ندیده بود؛ زیرا قسمت اعظم یگانهای دشمن، قبل از رسیدن به خط مقدم و درگیری با رزمندگان اسلام، منهدم میشد.
سردار رحیم صفوی فرمانده وقت کل سپاه در پیامی با اشاره به نقش شفیع زاده گفته است: «سیمای او تجلی اراده و مقاومت و تلاش و پیکارش همواره الهامبخش رزمندگان بود. عزیزی که ثمره سختکوشیهای او در جبههها همیشه مشهود بود. با تقویت آتش سنگین پیکارگران جبهه نور، که صف دشمنان را از هم میگسست، رؤیای خام قادسیه را به کابوسی وحشتناک بدل میساخت، اوج قدرت آتش توپخانه را جهانیان در نبردهای والفجر ۸ و کربلای ۵ وکربلای۸ به چشم دیدند و زبان به اعتراف آن گشودند، آنجا که شهید عزیز ما و همرزمانش با آتش سهمگین، لشکریان دشمن را مضمحل و ضایعات جبرانناپذیری بر خصم زبون وارد نمودند. »
شفیعزاده ضمن شرکت در تمامی صحنههای عملیاتی، مسئولیت فرماندهی توپخانه و طرحریزی و هدایت آتش پشتیبانی را در قرارگاههای مختلف را بهعهده داشت و آخرین مسئولیت او فرماندهی توپخانه نیروی زمینی سپاه و قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) بود.
ویژگیهای اخلاقی
شفیعزاده فردی صبور، متواضع، گشادهرو و بشاش بود. در تمام امور، ایثار و گذشت بسیاری از خود نشانمیداد و در هر کاری که پیشمیآمد ابتدا خود پیشدقم میشد. زمان عملیات و در زمانی که آتش دشمن در خط مقدم شدت پیدا میکرد، در خط اول حضور مییافت و آخرین وضعیت منطقه را برای برنامهریزی صحیح و هدایت دقیق آتش، بررسی میکرد. در تصمیم گیریها از نظرات دیگران سود میجست و در برخوردها و قضاوت عدالت را رعایت میکرد. در روابط اجتماعی، با دیگران رفتاری پخته و پسندیده داشت و در هر محیطی که حضور پیدا میکرد همگان را تحتتأثیر قرار می داد.
این فرمانده در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا بود. به مستحبات اهمیت میداد. اهل نماز شب بود. کم سخن میگفت و با کردارش دیگران را به عمل صالح دعوت میکرد. از تشریفات و تجملات به شدت دوری میجست و سادگی و بیآلایشی را مشی خود قرار داده بود. در ایام پیروزی انقلاب اسلامی شب و روز نمیشناخت و بعد از آن، در طول جنگ تحمیلی، مخلصانه انجام وظیفه میکرد و هرگز راحت در بستر نخفت.
برادر این فرمانده نقل میکند: «دوبار او را در جبهه دیدم. بار اول زمانی بود که برای دیدنش به پادگان شهید حبیب اللهی اهواز رفتم و سراغ او را گرفتم. دوستانش خندیدند و گفتند اگر او را پیدا کردی سلام ما را هم به او برسان. مرتبه دوم در قرارگاه کربلا بدون هیچگونه تکلفی در کنار سایر نیروها در آن گرمای سوزان جنوب در سنگر خفته بود، در حالی که روزنامه رویش انداخته بود. میگفتند شب نخوابیده و خیلی خسته است. او مدام در حال سرکشی از یگانها و هماهنگی آتش پشتیبانی رزمندگان اسلام در جبهههای جنگ بود و معتقد بود هر چه قبل از عملیات تلاش کند به اذن الهی تضمینی برای موفقیت لشکریان جبهه حق خواهد بود. »
نحوه شهادت
حسن شفیعزاده روز هشتم اردیبهشتماه سال ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی «کربلای۱۰» در شمالغرب(منطقه عمومی ماووت) درحالی که عازم خط مقدم جبهه بود، خودروی وی مورد اصابت گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید شفیعزاده
خدایا من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمدهام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جان من تو باشی، نه کسی دیگر.
...دلم میخواهد که در آخرین لحظههای زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه دیگر.
...سلام بر امت شهیدپرور و نمونه که با حضور همیشگی خود در همه صحنههای حق علیه همیشگی خود در همه صحنههای حق علیه باطل، اسلام و امام را یاری کرده و قدرت نفس کشیدن و خواب راحت را از دشمن سلب کرده است.
انتهای پیام